جدول جو
جدول جو

معنی شک آلود - جستجوی لغت در جدول جو

شک آلود(نَ / نِ رَ)
آلوده به شک. مشکوک فیه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمنده، شرمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غمناک، اندوهگین، برای مثال فسرده دلان را در آرد به کار / غم آلودگان را شود غم گسار (نظامی۵ - ۷۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پت آلود
تصویر پت آلود
آهارخورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
خشمناک، غضبناک، برآشفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژ آلود
تصویر دژ آلود
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال یکی ببر دژآلود است در جنگ / که دارد از مصاف شیر نر ننگ (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۷)
بدخو، تندخو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرک آلود
تصویر چرک آلود
آلوده به چرک، چرکین، پلید، کثیف، ریمناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاک آلود
تصویر خاک آلود
کسی یا چیزی که گرد و غبار بر آن نشسته باشد، اغشته به خاک
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
چشم گریان. چشم اشکبار. (ناظم الاطباء) ، ایراد داشتن
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
مشک آلوده. مشک اندود. آلوده به مشک. مشک آگین. معطر:
یعنی امسال از سر بالین پاک مصطفی
خاک مشک آلود بهر حرز جان آورده ام.
خاقانی.
باد مشک آلود گویی سیب تر بر آتش است
کاندر او قدری گلاب اصفهان افشانده اند.
خاقانی.
دست بردش به سیب مشک آلود
چند نوبت گرفت شفتالود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
مشک آلود:
که گور کشتکان باشد به خون اندوده بیرون سو
ولیکن زاندرون باشد به مشک آلوده رضوانش.
خاقانی.
رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(بَ شُ تَ / تِ)
آلوده به شکر. کنایه از سخت شیرین:
کنی یادم به شیر شکّرآلود
که دارد تشنه را شیر و شکر سود.
نظامی.
چنین سقمونیای شکّرآلود
ز دارو خانه سعدی ستانند.
سعدی.
و رجوع به شکرآکند و شکرآگین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشک آلود
تصویر مشک آلود
آلوده به مشک، معطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مه آلود
تصویر مه آلود
هوایی آلوده به مه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گه آلود
تصویر گه آلود
آغشته به مدفوع آلوده به گه
فرهنگ لغت هوشیار
یا خم گل آلود. کره زمین: هر شام کزین خم گل آلود بر خنبره فلک شود دود... (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کف آلود
تصویر کف آلود
کف آلوده: امواج کف آلود دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غم آلوده آهنگ غم آلودی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمگین شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پف آلود
تصویر پف آلود
باد کرده آماس کرده ورم کرده، آماسیده روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرک آلود
تصویر چرک آلود
چرکین کثیف: (لباس چرک آلودی بتن داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پت آلود
تصویر پت آلود
آهار آلوده آهارزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پف آلود
تصویر پف آلود
بادکرده، ورم کرده، آماسیده روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مه آلود
تصویر مه آلود
Foggy, Misty, Hazy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کف آلود
تصویر کف آلود
Frothily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گل آلود
تصویر گل آلود
Muddy, Slushy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کف آلود
تصویر کف آلود
espumosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گل آلود
تصویر گل آلود
lamacento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مه آلود
تصویر مه آلود
nebuloso, nublado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گل آلود
تصویر گل آلود
schlammig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کف آلود
تصویر کف آلود
schäumend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کف آلود
تصویر کف آلود
pienisto
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گل آلود
تصویر گل آلود
błotnisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مه آلود
تصویر مه آلود
mglisty
دیکشنری فارسی به لهستانی